بوسه اي بزن
[ بازدید : 321 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
تعداد دقیق مژه هایت را میدانم
تعجب نکن ، مگر زندانی کاری جز شمردن میله های زندانش دارد ؟
.
.
قطعا روزی صدایم را خواهی شنید…
روزی که نه صدا اهمیت دارد نه روز . . .
.
احساس مي كنم
در هر كناروگوشه ي اين شوره زار ياس
چندين هزار جنگل شاداب،ناگهان
مي رويد از زمين
آه اي يقين گم شده،اي ماهي گريز
دربركه هاي آينه لغزيده تو به تو
من آبگير صافي ام
اينك!به سحر عشق
از بركه هاي آينه راهي به من بجو!
گاهي آدم ته مي كشه...
آدمه ديگه...
ساعت شني نيست كه سروتهش كني...
وقتي هم ته كشيد...
ديگه بودونبودش فرقي نمي كنه...
دست هايم را محكم تر از هميشه حصار مي كنم بر اندام مردانه ات
خودم را در آغوشت چنان رها مي كنم كه گويي آن روز كه خدا مارا از بهشتش راند نقشه اش اين بود
كه ميان جهنم و زمين،آغوش تو رؤيايي تر از هر بهشتي سهم من و دست هايم شود!
حالا تو بگو:بعدازاين همه تكاپوي هزارساله كدام ديوانه اي حاضرمي شود از بهشت برود حتي اگر
رجيم تر از هر شيطاني رانده شود؟